در سایت شما هم تایید حرف های بنده وجود دارد:یعنی واقعاشمامتوجه نشدیدکه این جمله سخن علامه نیست وسخن مدیرسایت موردنظرشماست؟وقتی این جمله خودعلامه نیست پس چطوربه ان استنادمی کنید؟
اگرعلامه ادعای شمارااثبات کرده است مگربیماراست که بلافاصله روایاتی رابیاوردکه سخن خودش رانقض می کند؟وچیزی راکه خودش اثبات کرده است زیرسوال می برد؟پس چرابلافاصله روایاتی رامی آوردکه ازکوثرتعبیربه چیزی دیگرشده است؟اگرعلامه سخن شمارااثبات کرده است پس دیگرچه ضرورتی داشت که روایات نادرست واشتباهی رادرتفسیرش بیاورد؟گرعلامه ازمعنای کوثرمطمئن بودپس چرابایدروایات دیگری رابیاوردومعترض آن روایات هم نشود؟خیر،علامه برای اینکه می خواست تفسیرجامعی داشته باشد،تمامی تعبیرهایی که به نظرش درست بودرادرتفسیرش اورده است.اگربراستی علامه ازمعنای کوثرمطمئن بود،هرگزاینهمه روایات متعددوگوناگون درنقض سخنان خودش نمی اورد.خواهش می کنم سعی نکنیدچیزی رابه علامه نسبت دهیدکه اونگفته است.دفاع ازیک عقیده باطل اینقدرارزش ندارد.
درضمن سایت موردنظرشماتفاسیرعلامه راقیچی کرده است،تفسیرکامل علامه دربسیاری ازسایت هاموجوداست ازجمله:http://tafsiralm.persianblog.ir/post/9
وچیزی که هست کثرت ذریه یکی از مصادیق خیر کثیر است، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنی نبود، آوردن کلمه ان در جمله ان شانئک هو الابتر فایدهای نداشت، زیرا کلمه ان علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم میرساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم، چون که بدگوی تو اجاق کور است و یا بی خبر است.و روایات هم بسیار زیاد رسیده که سوره مورد بحث در پاسخ کسی نازل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به اجاق کوری زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامی بود که قاسم و عبدالله دو فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفتند، پس با این بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته: منظور صاحب این زخم زبان از کلمه ابتر بریدگی از مردم یا انقطاع از خیر بوده و خدای تعالی در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز است سخن بی وجهی است.
و چون جمله انا اعطیناک ... در مقام منت نهادن بود، با سیاق متکلم مع الغیر (ما) آمد که بر عظمت دلالت میکند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود مطلب را با واژه اعطاء که ظاهر در تملیک است بیان داشت و فرمود: ما به تو کوثر عطا کردیم.
و این جمله از این دلالت خالی نیست که فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) ذریه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستند، و این خود یکی از خبرهای غیبی قرآن کریم است، چون همانطور که میبینیم خدای تعالی بعد از درگذشت آن حضرت برکتی در نسل آن جناب قرار داد، به طوری که در همه عالم هیچ نسلی معادل آن دیده نمیشود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.
علامه جایی حرف خودشان را رد نکرده اند، برداشت اشتباه شما این است..و در تفسیر قمی در ذیل آیه انا اعطیناک الکوثر آمده که کوثر نهری است در بهشت، که خدا آن را به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داده، تا عوض از پسرش ابراهیم باشد.
مؤلف: این روایت علاوه بر اینکه مرسل است، یعنی سندش ذکر نشده، و علاوه بر اینکه مضمر است، یعنی تنها در آن آمده که: فرمود و روشن نکرده که کدام یک از ائمه فرموده، با سایر روایات معارض است، و تفسیر کوثر به نهری در بهشت منافات ندارد که کوثر به معنای خیر کثیر باشد، چون همانطور که در خبر ابن جبیر گذشت نهر بهشتی هم مصداقی از خیر کثیر است.
خیلی قبل تر خدمتتان عرض کردم، حداقل برداشتی که می شود از این سخنان کرد آن است که علامه یکی از مصادیق کوثر را حضرت فاطمه دانسته اند و آن را رد نکرده و تایید کرده اند.
اتفاقاً تیتر سایت به دست هرکسی که باشد موید هم عقیده بودن با بنده است، و تاییدی است بر اینکه نظر شما رد شده است.
ضمن آنکه بنده متوجه نشدم کجای مطالب رو قیچی کرده اند.
باشد که بیندیشید...
مخصوصاً در آن جمله "معنا ندارد........"