Lady Neo
عضو جدید
"Imagination is more important than knowledge."
"When I examine myself and my methods of thought, I come to the conclusion that the gift of fantasy has meant more to me than any talent for abstract, positive thinking."
Albert Einstein
"When I examine myself and my methods of thought, I come to the conclusion that the gift of fantasy has meant more to me than any talent for abstract, positive thinking."
Albert Einstein
مفاهیم
فانتزی یا قوه تخیل از نظر روانشناسی یعنی حسی که آگاهی و ناخودآگاه فرد را زیر بال خودش می گیرد. ما با تخیلمان بازی میکنیم تا آرزوها و اهدافمان را به آن نحوی که خوشایندمان است در ذهنمان لمس کنیم. حالا اینکه ذهن خودش چه هیولای قدرتمندیست مسلما یک بحث دیگر لازم دارد. (و من در حال حاضر جرات نوشتن درموردش رو اصلا و ابدا ندارم.)
ادبیات فانتزی و در اینجا ادبیات High fantasy زیر شاخه ایست از Speculative fiction و دارای مشخصاتی به این مضمون:
1. عناصر جادو و جادوگری در آن وجود دارد که انجام کارهای خارق العاده و معجزه وار را ممکن می سازد.
2. معمولا این داستان ها در دنیاهای خیالی اتفاق می افتند که یا در آن، دنیای ما اصلا وجود ندارد مثل «ارباب حلقه های» تالکین (که خود تالکین این مسئله را انکار می کرد و می گفت «دنیای میانی» خودش گذشتة دنیای اکنون ماست.)، یا در دنیایی موازی با دنیای ما در جریان می باشد مثل «آلیس در سرزمین عجایب» و «سرگذشت نارنیا»، یا اینکه در دنیایی مخفی شده در دنیای ما اتفاق می افتد مثل «مجموعه داستان های هری پاتر».
3. تقابل خیر و شر از درون مایه های اصلی اثر است.
4. معمولا شخصیتی شرور در پی از بین بردن شخصیت اصلی داستان است. مثل « سائورون» در ارباب حلقه ها، یا « لرد سیاه » در مجموعة هری پاتر.
6. معمولا و نه همیشه، قهرمان داستان یک انسان معمولی و حتی در ظاهر کاملا غیر قابل اعتنا ست که طی داستان پله پله به رستگاری میرسد.
7. ...
حالا چرا ادبیات فانتزی؟
بشر همیشه از تنهاییش، و از ضعف هایش در شناخت جهان، درک پدیدة زمان و آنچه پیش رویش قرار خواهد گرفت، در وحشت و هراس بوده و هست؛ اینکه زندگی چه مفهومی دارد و آیا پایاست؟ پس از مرگ چه خواهد شد؟ اعمال، اخلاقیات، داوری و عدالت آیا درون دنیای فردی فرد خلاصه میشود، و یا پس از محو شدن او از صحنة نمایش با تداوم تاثیرش بر جهان هستی روزی او را به پیشگاه داوری نهایی سوق خواهد داد؟ آیا اصولا روز واپسینی وجود دارد؟ آیا اصلا خود ما وجود داریم؟ و ...
این ابهامات وحشت انگیز ذهن بشر را از همان ابتدای ابتدا زیر گام های پر از «لطافتش» گرفت. و برای درمان درد وحشت چه چیزی بهتر از غرق شدن هرچه بیشتر در وحشت؟
پس انسان از آنچه برایش ناشناخته بود، به تدریج داستان ساخت. و در این داستان ها برای پوشاندن ضعف های درون بهترین اسلحه استفاده از قدرت های ماورا طبیعی بود. شخصیت ها که اغلب هویدا شدنشان پیشتر در پیشگویی ها وعده داده شده بود، باید روزی سرانجام از راه می رسیدند، شر را شکست می دادند، بدکاران را به سزای اعمالشان می رساندند و صلح و آرامش و امنیت را به جهان باز می گرداندند. و البته این تلاش برای در هم شکستن حس ناکامی در درک مفاهیم ناشناخته، تنها به خلق ادبیات فانتزی ختم نشد، بلکه می توان گفت در پیشرفت، تکامل و گسترش آداب آیینی بشر نیز کاملا موثر افتاد.
این روال بازی با تخیل اکنون نیز چون همیشه مورد نیاز ذهن بشر است. آدم های خسته و در هم شکسته از فشار دوندگی روزانه، نیاز به تخلیة روانی و چنگ زدن به نیروی امید برای تحمل ادامه زندگی دارند و برای بسیاری از ایشان نیز عمل به آنچه در آیین های پدری آمده دیگر چندان چنگی به دل نمی زند. آنان نیاز به همذات پنداری با قهرمانانی شبیه به خودشان دارند که می توانند در همین دنیایی که در آن نفس می کشند لذت غلبه بر هیولاها را به ایشان هدیه کند، نه در دنیایی وعده داده شده و دور از دسترس. این تلاشیست برای فاصله گرفتن از خود ظاهری و زنده کردن آرزوهای شاید برباد رفته. این میان، تب هری پاتر که بزرگسال و نوجوان را در کنار هم درون صف دریافت خوراک خیال قرار داد، خود نمونة حیرت انگیزی است که نشان می دهد، تا چه حد در این جهان مرموز و ناشناخته، حقیر و در عین حال خدای وار هستیم که همزمان هم آفریده می شویم و هم می آفرینیم.
در واقع، فانتزی نویسان امروزی خدایان مدرنی هستند که چهارچوب ها را می شکنند و دنیاهای تازه ای می آفرینند که در آن خوانندگانشان بدل به پیامبران و منجیان شخصی روان آرزومند خویش می شوند، زشتی و پلیدی را شکست می دهند و به پای میز داوری می کشانند، امید را دوباره به دنیای خیالی ذهنشان باز می گردانند، و صد البته پوچی و روزمرگی زندگی شخصیشان را نیز از این طریق دمی کوتاه به فراموشی می سپارند.
جمع بندی
در پایان می توان گفت خواندن هر چه بیشتر و بیشتر قصه های پریان، جدا از سیراب کردن ذهن تشنة ما برای درک ظاهری ناشناخته ها، بنا بر عقیدة البرت اینشتین مسیری است که فرد را به جادة نبوغ و دانایی هدایت می کند. ( البته هدایت می کند ولی قدم گذاشتن در آن به اراده فرد بستگی دارد و بس. ) پس شاید بد نباشد هر از گاه سری به بخش ادبیات فانتزی قفسه های خاک گرفتة کتابخانه ها بزنیم. کتاب ها تنها موجوداتی هستند که خاموش به نظر می رسند ولی در درونشان غوغای هزاره ها خیال و آرزو نهفته است.
منابع:
Gamble, Nikki; Yates, Sally (2008). Exploring Children's Literature. SAGE Publications Ltd. pp. 102–103.
Philip Martin, The Writer's Guide to Fantasy Literature: From Dragon's Lair to Hero's Quest, p 34, ISBN 0-87116-195-8
Erik H. Erikson, Childhood and Society (Middle*** 1973) p. 183
http://www.webcitation.org/5p62J8qGz
http://www.kateforsyth.com.au